سلام سلام

از همه خوانندگان عزیز خواهش میکنم قبل از قضاوت در مورد مطالب تا آخرش رو بخونند.
نظر هم فراموش نشه.

۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

«مهرنامه» پانزدهم منتشر شد


پانزدهمين شماره ماهنامه «مهرنامه» به سردبيري محمد قوچاني منتشر شد. در اين شماره از مهرنامه، محمد قوچاني در سرمقاله‌اش مطلبي با عنوان اصلي «دموكراسي‌سازي يا دموكراسي‌شدن؟» و عنوان فرعي «آيا امريكا در خاورميانه غافلگير شده است؟»، نقش ايالات متحده را در خاورميانه تحليل كرده است. او در پايان اين يادداشت نوشته است: «ملت در صحنه، انتخابات ناقص و نظام بين‌الملل حساس سه ضلع تحول دموكراتيك در خاورميانه هستند. هر يك از اين سه ضلع كه ناديده گرفته شود، دموكراسي‌شدن به دموكراسي‌سازي يا ديكتاتوري‌ماندن تبديل مي‌شود. اگر انتخاباتي در كار نباشد، اين نظام بين‌الملل است كه دموكراسي‌تر از خود را بر ملت‌ها حاكم مي‌كند، چنان كه در ليبي چنين شد و چنان كه در بحرين چنين نشد. ليبي و بحرين دو روي سكه دموكراسي‌سازي است، يكي دموكراسي با سرنيزه و ديگري ديكتاتوري با سرنيزه، اما دموكراسي‌شدن در جهان عرب، تنها از يك راه ممكن است؛ راهي كه ملت مصر رفت. راهي كه حتي باراك حسين اوباما وقتي در نيمه خرداد ماه 88 در قاهره سخن مي‌گفت آن را پيش‌بيني نمي‌كرد.» اما در بخش ديگر اين مجله، غلامحسين كرباسچي كه اين روزها حضوري كم در عرصه عمومي دارد، يادداشتي درباره سالگرد 11 سپتامبر با عنوان «از نيويورك تا قاهره» نوشته است. گفت‌وگو با مرتضي اشراقي درباره انتشار مجموعه آثار پدرش پس از 30 سال در صفحه‌هاي ديگر «مهرنامه» قرار گرفته است. مجموعه يادداشت‌هايي از نويسندگان ايراني و خارجي درباره تحولات كشورهاي عرب نيز در بخشي ديگر از «مهرنامه» منتشر شده است. گفت‌وگو با مقصود فراستخواه درباره زندگي‌اش، گفت‌وگو با محمدجواد حجتي كرماني درباره كارنامه 50 ساله آيت‌الله مصباح‌يزدي، «تحولات جريان راست و ظهور جبهه پايداري» در گفت‌وگو با امير محبيان، مجموعه مطالبي درباره راست مذهبي در ايران، پرونده‌يي درباره تشكيل هيات حل اختلاف ميان قواي سه‌گانه با يادداشت‌هاي متنوع و گفت‌وگويي با مرتضي نبوي، پرونده‌يي درباره حزب بعث سوريه با عنوان «ارثيه پدري، ريشه‌هاي تاريخي و فكري ماندگارترين حزب خاورميانه»، پرونده‌يي مفصل درباره معمرقذافي و افكارش با عنوان «پوپوليست تخيلي»، طغيان دموكراسي در گفت‌وگوهايي با حسين سليمي، جواد اطاعت، صادق زيباكلام و... از ديگر مطالب جديدترين شماره «مهرنامه» هستند. اما يكي از بخش‌هاي اصلي اين شماره درباره «سرمايه‌داري» است. نويسندگان «مهرنامه» در اين پرونده مفصل سرسختانه‌ترين نقدها و متعصبانه‌ترين دفاعيات را درباره ويژگي‌هاي بازار آزاد گردآوري كرده‌اند. از جمله اين مطالب مي‌توان به پاسخ‌هاي‌گري بكر نوبليست اقتصاد به پرسش‌هاي «مهرنامه»، گفت‌وگو با محمد مالجو، مقاله‌يي از پرويز صداقت، گفت‌وگو با محمد طبيبيان، مناظره‌يي ميان فريبرز رييس‌دانا و موسي‌ غني‌نژاد درباره بحران‌هاي سرمايه‌داري و... اشاره كرد. پرونده‌هايي درباره جنگ ايران و عراق، غرب‌زدگي، نقد جلال ‌آل احمد، آرا و افكار فردريش هگل در سالروز تولدش، يادي از آيت‌الله طالقاني و... نيز در اين شماره از «مهرنامه» چاپ شده‌اند. همچنين پنجمين شماره از ضميمه «نقد و بررسي كتاب» نيز با مطالب متنوع منتشر شده است. اين «مهرنامه» با بيش از 300 صفحه و با قيمت 6000 تومان بسيار خواندني است. آن را از دكه‌هاي روزنامه‌فروشي و كتاب‌فروشي‌هاي معتبر بخواهيد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

درسي از ديروز، براي امروز و فردا


لطف‌الله ميثمي

گزاره اول: در آستانه دهمين انتخابات رياست‌جمهوري در خرداد ماه 1388، مناظره‌اي تلويزيوني بين آقاي دكتراحمدي‌نژاد و مهندس ميرحسين موسوي رخ داد. هر دو، كانديداي رياست‌جمهوري بودند كه صلاحيتشان توسط شوراي‌نگهبان تأييد شده بود.

آقاي احمدي‌نژاد با زير پا گذاشتن اخلاق، پرونده‌اي كه در آن عكس همسر مهندس موسوي بود را به ايشان نشان داد، تا با ديدن آن پرونده مهندس موسوي نگران شود. آقاي احمدي‌نژاد با آن «بگم بگم» معروف خود سعي كرد رقيب خود را بترساند تا او كوتاه بيايد. مهندس موسوي از مقامات علمي همسر خود دفاع جانانه‌اي كرد و ترفند آقاي احمدي‌نژاد به يك روانشناسي معكوس تبديل و به زيان آقاي احمدي‌نژاد تمام شد.

مهندس موسوي كه در سخنراني‌هاي خود و مناظره‌هاي تلويزيوني از اقتصاد ملي در برابر واردات بي‌رويه دفاع مي‌كرد، پس از اين برخورد غيراخلاقي رقيب خود ناگهان به جوهر استبداد در تاريخ معاصر ما اشاره كرد و گفت من ‌آمده‌‌ام تا با پرونده‌سازي، يعني وارونه نشان‌دادن و تحريف حقايق مبارزه كنم.

آقاي احمدي‌نژاد بدون استناد به حكم قضايي، رياست نهاد خبرگان رهبري و رئيس نهاد تشخيص مصلحت نظام و همچنين رئيس كل بازرسي نهاد ولايت‌ فقيه را دزد خطاب كرد و تلاش كرد با اين پرونده‌سازي‌ها رقيب خود را از عرصه رقابت بيرون كند.

مردم ايران كه با شوري بي‌نظير اين انتخابات را دنبال مي‌كردند، توقع داشتند به دليل زير پا گذاشتن عنصر اخلاق و اتهام‌زني بدون حكم قضايي و محكوم‌كردن انگ‌زدن و برچسب‌زدن، مقام رهبري انتخابات را به تعويق مي‌انداختند تا فضاي تنش‌زا به فضاي تنش‌زدا تبديل شود.

همه مي‌دانيم كه اخلاق سرلوحه دين است و به قول حكيم ابوالقاسم فردوسي «به‌جز راستي كس نجويد زدين» و دروغ و تحريف حقايق گناه بزرگي است و پيامد بدي بر آن مترتب است. وقتي آقاي هاشمي رفسنجاني در برابر 50 ميليون بيننده ايراني متهم شد، ايشان طي نامه‌اي به مقام رهبري پيش‌بيني‌هايي كرد كه بيشتر آن پيش‌بيني‌ها تحقق يافت و درخواست كرد ديگراني كه متهم شده‌اند نيز بتوانند در تداوم مناظره‌هاي تلويزيوني از خود دفاع كنند كه به نظر من اين كار كم‌هزينه‌ترين اقدام و مدني و قانوني‌ترين كار بود، ولي در مقابل، آقاي هاشمي رفسنجاني ازسوي بسياري از مقامات و رسانه‌هاي عمومي و برخي روزنامه‌نگاران متهم شد كه چرا به مقام رهبري نامه‌اي نوشته است. آنها سعي مي‌كردند ايشان را از ساده‌ترين حق قانوني هر شهروند، يعني نامه نوشتن محروم كنند.

گزاره دوم: آقاي جوانفكر شخصيت نزديك و مشاور آقاي احمدي‌نژاد و رئيس خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا) طي مقاله‌اي در روزنامه ايران، در خرداد 1390، مخالفان آقاي احمدي‌نژاد و مشايي را متهم كرده كه چرا بدون حكم دادگاه، جرياني را «انحرافي» مي‌نامند و از كجا معلوم شده كه اين جريان انحرافي است؛ آيا نظر سردبير يك روزنامه صبح است يا نظر سايت‌هاي مربوط به جناح‌ خاصي است و يا...؟ آقاي جوانفكر پس از دو سال متوجه مي‌شوند كه انگ‌زدن و برچسب‌زدن آن هم بدون استناد به حكم قضايي كاري نادرست است.

گزاره سوم: پيشنهاد مي‌شود كه مقام رهبري هرگونه عمل منافي اخلاق مانند انگ‌زني، برچسب‌زني و تحريف حقايق از جانب هر گروه و جناحي را به‌طور خاص محكوم كنند و اجازه ندهند اخلاق كه در رأس مسائل است، اين‌گونه پايمال شود.

در حال حاضر صالح‌ترين، قانوني‌‌ترين و كم‌هزينه‌ترين كار اين است كه نمايندگان دو جناحي كه در حاكميت قرار دارند در يك مناظره تلويزيوني اختلافات خود را مطرح كنند تا مردم نيز بدانند بحث و اختلاف بر سر چيست.

جناحي، دولت و همكاران او را به رمالي متهم مي‌كنند و دولت در پاسخ مي‌گويد: «خوب، رمال‌ها دستگير شده‌‌‌اند، اجازه دهيد كارمان را بكنيم.» يا گفته مي‌شود: «دولت و همكاران او ساحر هستند»، كه در پاسخ گفته مي‌شود: «شما كه ايمانتان قوي‌ترست بياييد و اين سحر را باطل كنيد.»

اگر بحث بر سر انتخابات است، اگر بحث بر سر تقرب به امام زمان است يا بر سر رابطه با امريكاست (آيت‌الله جنتي هر سه اين موارد را در خطبه نمازجمعه از موارد اختلاف دانسته‌اند) بياييم اينها را در مناظره‌هاي تلويزيوني مطرح كنيم و اجازه بدهيم مردم هم بدانند اختلاف بر سر چيست؟ قانونگرايي و اصلاح‌طلبي ايجاب مي‌كند حل تضادها ـ هر چند تضادهاي حاكميت ـ از راه گفت‌وگو حل شود،  نه از راه انگ‌زدن، برچسب‌زدن و دعواهاي خياباني و...

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

روشنفکر دینی ؛ پروژهء ناتمام

منبع ندای آزادی :

به همت نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)، جلسه ای تحت عنوان "روشنفکر دینی؛ پروژهء ناتمام" در تاریخ چهارشنبه ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱ (۸ تیر ۱۳۹۰) در شهر کلن آلمان برگزار شد.

در این جلسه دکتر عبدالکریم سروش به ایراد سخنرانی پرداخت.

دکتر سروش در بخشی از سخنان خود گفت : " روشنفکری دینی یکی از گفتمانهای برآمده از انقلاب است. نمی گویم که چنین پدیده ای پیش از انقلاب موجودیت نداشت. این پدیده وجود داشت و خصوصا مرحوم دکتر علی شریعتی از نمادها و مصادیق مشخص و مبرز آن بود ولی این تعبیر یعنی روشنفکری دینی هنوز ساخته نشده بود و پس از انقلاب بود که این تعبیر پدید آمد و سکه رایج شد و مخالفان و موافقان خودش را هم پدید آورد و تا امروز همچنان کسانی هستند که اساسا با این واژه، با این تعبیر، با این ترکیب مسئله دارند و معتقدند که این دوتا با یکدیگر، مثل عسل و خربزه، نمی سازند."

طنز آخوندی:حضرت آقا 14 سال دیگر بماند ترتیب ماه مبارک را خواهد داد!

امسال هلال رمضان را یک روز دیرتر رویت کردند و عده ای اول ماه مبارک را به نیت آخر شعبان افطار کردند، جماعتی امروز با سوریه و ترکیه و بعضی از علمای قم و مشهد، همراه شدند و هلال شوال را زودتر رویت کرده و امروز را عید داشتند! این هم رمضان 28 روزه!
نقل است در زمان سید( ره) در نجف اشرف چنین شد که یک روز هلال رمضان را دیر رویت کردند و اول ماه مبارک را مومنین به نیت آخر شعبان خوردند و رمضان آن سال نیز تمام نبود و مومنین 28 روز روزه داشتند، رندی می گفت: " خدا حضرت آقا را 14 سال دیگر برای ما حفظ کند و سالی 2 روز کم کند، ترتیب رمضان را خواهد داد!  ان شاءالله "
90/6/9  مهدی خزعلی

رسانه‌ای که نمی‌آموزد

منبع :وب سایت عباس عبدی

رسانه‌ای که نمی‌آموزد:
بیش از ده سال است که صدا و سیما را نمی‌بینم. ولی روز گذشته (21 رمضان) به دلیلی مجبور شدم پس از سال‌ها، یک برنامه خبری آن را ببینم، و یقین پیدا کردم که یکی از مهم‌ترین عوامل در بروز وضعیت فعلی کشور، وجود چنین جعبه‌ای به نام صدا و سیما است. برنامه خبری را برای اطلاع از حوادث لیبی دیدم، اما حدود 10 دقیقه اول آن اخبار مربوط به شب قدر بود. در حالی که این موضوع به لحاظ ویژگی‌های خبری (و نه معنوی و الهی و...) که برای اصحاب رسانه آشنا است در سطح اهمیت خبری سقوط رژیم قذافی نبود و در بهترین حالت باید گزارش آن در اواخر برنامه خبری ارائه شود. این رویدادی بود که چگونگی وقوع آن از پیش معلوم است و هر سال سه شب انجام می‌شود و اتفاق غیرمنتظره‌ای هم در آن روی نداده است، جزو اخبار معمولی قرار می‌گیرد.