سلام سلام

از همه خوانندگان عزیز خواهش میکنم قبل از قضاوت در مورد مطالب تا آخرش رو بخونند.
نظر هم فراموش نشه.

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

حکایت حضور امروزم در دادستانی!

صبح به شعبه چهارم بازپرسی رفتم، جناب بنی حسینی ( بازپرس) که مرا احضار کرده بود، در مرخصی به سر می برد! گفته بود: " اگر من نبودم، آقای منصوری بازپرس شعبه مجاور جانشین اوست، او هم به زیارت خانه خدا رفته بود! علی رغم عدم حضور بازپرس و جانشین او و کوچکی اتهام ( اهانت به زید و عمرو) بوی دسیسه به مشام می رسید، مسئله رسیدگی به مقالات و شکایت محمود و مهدوی نیست، به نظر می رسد، می خواهند به نوعی چنگ و دندان نشان دهند و تحلیل من این است که سوای از ظاهر ایراد دو اتهام به خاطر دو مقاله، برنامه هایی دارند!

جای بسی تاسف است که قوه قضاییه که باید مظهر عدالت و تامین کننده امنیت و سلامت جامعه باشد، کارپرداز و کارگزار اصحاب زر و زور و تزویر شده باشد و برای خوشایند آنان کار کند! امیدوارم که این قوه سلامت و استقلال خود را ارزان نفروشد! ما در زمان شاه قاضی سراغ داشتیم که برای شخص اول مملکت احضاریه می فرستد با عنوان : " محمد رضا پهلوی" و سپس او را به استرداد املاک یک کشاورز محکوم می کند و باز دادنامه ای بدون القاب برای شاه می فرستد!

نمی دانم، در نظام اسلامی که الگویش مولا علی علیه السلام است، او که در دادگاه حاضر می شود و نمی گذارد او را با کنیه و طزف دعوا را با نام خطاب کنند و توسط قاضی خودش، محکوم شده و عبایش را به مرد یهودی می دهد! آیا قاضی پیدا می شود که احضاریه برای جنتی و یزدی و مهدوی و ... بفرستد؟ بالاترش پیشکش!

علی ای حال؛ من از دادسرا سالم برگشتم، هر چند توطئه ای در کار بود! من در این سیستم قضایی نه انصاف می بینم، نه صداقت، نه عدالت، و نه حتی تدبیر و تعقل! چرا باید بهانه به دست ما بدهند؟ چرا ظاهر بازی را لااقل حفظ نمی کنند، من قضات پرونده های سیاسی را در حد یک ماشین امضاء می دانم، باز خرده نگیرید که به قضات اهانت کرده ای و یک شکایت جدید مطرح کنید، من با نگاه به عمل آنها و نقل بسیاری از خودشان، به این نتیجه رسیده ام!

بسیاری از آنها درد دل کرده اند که ما هیچ استقلالی نداریم، حتی یکی می گفت: " من فقط حکم ها را امضا می کنم! " بازپرس شعبه سوم امنیت، بارها گفته بود که پرونده تو چیزی ندارد و من قرار منع تعقیب صادر می کنم! پرونده را از او گرفتند و به حاجی محمدی ( شعبه چهارم) دادند که هشت اتهام واهی برایم بتراشد، هنوز هم دنبال انتقام است، حتی امروز هم بدون سمت به دنبال پرونده من بود!

آقایان حکومتی ها؛ دنبال این نباشید که با زور و حبس و شکنجه، خلاف این را ثابت کنید! بروید خودتان را اصلاح کنید، دستگاه قضایتان را اصلاح کنید که همه مصائب مملکت از قضاست، اگر قوه قضایی فاسد شد مملکت فاسد می شود، مملکت که فاسد شده است.....!

آقایان مسئولین، قضات محترم، بروید همه باهم شاکی شوید، من تا خطایی می بینم سکوت نخواهم کرد، و شما هم که هر نقدی را حمل بر اهانت و توهین نموده و پرونده سازی می کنید!، برای توهین احمدی نژاد که بسیاری از مسئولین را دزد و مردم را خس و خاشاک و روشنفکران را بزغاله خواند، یا آقایان ارضی و حدادیان و پناهی و تاجیک و شجونی و ... مجوز خاص برای اهانت و فحاشی دارند و هر چه می خواهند می گویند!

شیشه های موسسه و فروشگاه مرا می شکنند و کسی پاسخگو نیست، جنتی مرا متهم به عدم اعتقاد به اسلام می کند و پرونده شکایتی من از بازپرس آزاده گرفته و به شعبه دیگری داده می شود و مختومه می شود( بدون حضور معظم له!)، اما ما را بدون این که معظم له ها به زحمت بیافتند، با یک تلفن، مدعی العموم خود قبول زحمت نموده و نیازی به شکوائیه و تمبر و وکیل و ... هم ندارند!

90/4/1 مهدی خزعلی

2 نظرات:

ناشناس گفت...

جالب بود

nilofar janati گفت...

وب لاگ پرمحتوایی دارین خصوصا که مطالب از منابعی است که دسترسی بهشون سخته چون معمولا قیمت خیلی بالایی دارند!!!
امیدوارم به همین سبک ادامه پیدا بکنه