سلام سلام

از همه خوانندگان عزیز خواهش میکنم قبل از قضاوت در مورد مطالب تا آخرش رو بخونند.
نظر هم فراموش نشه.

۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

انتخابات پیش‌رو و مشارکت انتخاباتی

منبع:هفته نامه شهروند 18-4-1390
تا شروع روزهای احتمالا داغ و شاید ولرم و حتی سرد انتخابات مجلس، بیش از شش ماه نمانده است، بنابراین بحث و گفتگو درباره‌ی شرکت یا عدم شرکت گروها‌ی سیاسی بیش از گذشته مطرح می‌شود. به ویژه آن که این انتخابات اولین آزمونی است که پس از انتخابات سال 1388 برگزار می‌گردد و از آن جا که در این دو سال مطالعات معتبری درباره‌ی ذهنیت مردم و افکار عمومی صورت نگرفته و چه بسا امکان انجام چنین مطالعاتی هم وجود نداشته است، از این رو نگاه همه‌ی نیروها نسبت به میزان مشارکت و جهت‌گیری مردم در رأی دادن، با حدس و گمان و تردید همراه است. هرچند انتخابات مجلس از بسیاری جهات با انتخابات ریاست‌جمهوری تفاوت دارد، ولی این انتخابات از چند جهت اهمیت خاص خود را دارد. اول این که آزمونی میدانی برای شناخت رفتار و واکنش مردم درباره‌ی کلیت انتخابات، پس از سال 88 است. به ویژه آن‌که این بار نقش و سهم رسانه‌های فرامرزی، چون ماهواره و اینترنت نیز در شکل‌دهی افکار عمومی و رفتار مردم بسیار بیش از گذشته خواهد بود
.
.
.

بنابراین وضعیت انتخابات پیش رو برای کلیت نظام سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است. دوم این که مجلس و ترکیب آن نیز برای جناح‌های سیاسی داخلی حکومت مهم است و هرکدام از آن‌ها سعی می‌کنند این ترکیب را به نفع خود شکل دهند، ولی به دلایل متعدد ممکن است این کوشش به نوعی به رودررویی سیاسی ـ قضایی و ردصلاحیتی نیز بینجامد و آثار آن به حوزه‌های دیگر نیز کشیده شود، همچنان که تاکنون چنین بوده است. نکته‌ی سوم این که برخی افراد از گذشته‌ی دور اسب خود را برای ریاست جمهوری سال 92 زین کرده‌اند، و انتخابات پیش روی مجلس بهترین میدان برای حضور در دور مقدماتی این مسابقه بوده است. هرچند این احتمال را هم نباید از نظر دور داشت که تنش‌های سیاسی موجود به جایی رسد که انتخابات ریاست‌جمهوری زودرس هم الزامی شود. و بالاخره این که منتقدین هم از جهت چگونگی تاثیر رفتارشان در مشارکت و عدم مشارکت مردم نگران هستند چون بر حسب نتیجه‌ای که به دست می‌آید وزن سیاسی آنان در جامعه محک زده می‌شود.
در این میان یکی از مهم‌ترین نکات انتخابات مجلس، حضور یا غیبت نیروهای اصلاح‌طلب در آن است، نیروهایی که بخش اصلی آنان یا در زندان و حصر هستند یا در عمل مانع از فعالیت عمومی آنان می‌شود. برای اظهارنظر در این زمینه می‌توان از سه موضع وارد شد. به عنوان یک کنشگر اصلاح‌طلب، به عنوان یک مشاور برای حکومت و به عنوان یک تحلیل‌گر ناظر و بی‌طرف. این یادداشت عمدتاً از موضع اخیر یا ناظر به موضوع نگاشته شده است. در این نگاه نه بحث درباره ادله و توصیه‌های اخلاقی موضوعیت دارد و نه حتی استنادات قانونی. از زاویه‌ی هیچ یک از دو طرف ماجرا نیز به موضوع نگاه نمی‌شود. بلکه فقط از زاویه‌ی واقع‌گرایانه یا رئالیستی به سیاست و انتخابات پرداخته شده است.
واقعیت انتخابات چیست؟ انتخابات نوعی ترازوی سیاسی برای سنجش مسالمت‌آمیز و بدون خشونت قدرت طرفین رقابت است. نیروهای سیاسی در طول چهار سال با یکدیگر رقابت می‌کنند، در رد و تأیید خود و یکدیگر سخن می‌گویند و روز انتخابات وارد وزن‌کشی می‌شوند. برگه‌های رأی معرف قدرت واقعی طرفین در جامعه است. مثل برگه‌های چکی است که معادل مبلغ نوشته شده در چک، در بانک وجود دارد. بنابراین وقوع و تداوم یک انتخابات کامل در جامعه، مستلزم تحقق دو پیش‌شرط است. اول این که اغلب گروه‌های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه به این نتیجه برسند که نباید در صدد حذف یکدیگر از عرصه‌ی سیاست باشند و بازی سیاست را در الگوی رقابتی پیش ببرند. باید به این نتیجه برسند که حذف یکدیگر نه‌تنها ممکن نیست، بلکه از آن مهم‌تر مفید هم نخواهد بود. جمع منافع حاصل برای جامعه و برای تک‌تک گروه‌ها از حضور و رقابت با دیگران، بسیار بیشتر است تا غیبت و حذف آنان. شرط دوم این است که برگه‌های رأیی که داخل صندوق انداخته می‌شوند، فقط برگ رأی و کاغذ نباشند، بلکه معرف قدرت اجتماعی باشند، که در صورت نادیده گرفته شدن از خود دفاع کنند. مثل چک بی‌محل نباشد. بلکه به ازای مبلق مندرج در چک، در حساب بانکی موجودی داشته باشد.
تحقق شرط اول به ساختار سیاسی و اقتصادی و نحوه‌ی مبارزه‌ی منتقدین و نوع بازی که تعریف می‌کنند وابسته است. وقتی که ساختار جامعه زندگی سیاسی رقابتی را الزامی کرد، به همان نسبت نیز اندیشه‌ی آن در ذهن مردم جامعه رسوخ کرده و به عقیده‌ی استواری تبدیل می‌گردد. در غیر این صورت انتخابات فقط یک محمل و پوشش است، پوششی برای رسیدن به قدرت با حذف سایرین و نیز پوششی برای خوب و مردمی جلوه دادن وضعیت سیاسی. البته واقعیت انتخابات صفر و صد نیست، بلکه وضعیت هر انتخاباتی را می‌توان در طول طیفی از صفر تا صد تعیین کرد. هرچند و در هر صورت این طیف از رنگ‌های بنفش تا قرمز تشکیل شده است که در هر نقطه می‌توان رنگ انتخابات مورد نظر را تشخیص داد. شرط دوم نیز به میزان انسجام و تشکیلات و خود‌آگاهی نیروها و گروه‌های رأی دهنده مربوط می شود و به میزانی که این نیروها فاقد چنین ویژگی‌هایی باشند، وقتی رأی خود را در درون صندوق انداختند، از آن خداحافظی کرده و تا 4 سال بعد سؤالی درباره‌ی عمل خود و نتیجه‌ی آن نمی‌کنند و کسی برای چنین رایی تره خرد نمی‌کند.
بنابرابن انتخابات کامل، محصول موازنه‌ی قوای اجتماعی در یک بستر سیاسی مسالمت‌آمیز و رقابتی است و تا وقتی که موازنه‌ی قوا وجود نداشته باشد، و نیز چنین درکی از رقابت سیاسی شکل نگیرد، - که این درک هم وابسته به ویژگی‌های ساخت سیاسی است – دعوت‌های انتخاباتی نیز محلی از اعراب نخواهد داشت. تا هنگامی که جناح غالب گمان می‌کند با نادیده گرفتن و حذف دیگران می‌تواند کشور را با حداکثر منافع اداره کند، منطقاً تن به حضور دیگران نخواهد داد. و دعوت‌هایی مشابه آن‌چه رئیس مجلس مطرح کرده است، نیز در حد تعارف و با هدف کاستن از ریسک‌های احتمالی انتخابات آینده است. و از سوی مقابل نیز تا وقتی اصلاح‌طلبان یا هر گروه دیگر قدرت عینی و نه کاغذی لازم را برای حضور در این میدان ندارند، هرگونه مشارکتی با هدف کسب قدرت، منطقاً غلط و بی‌ثمر است. البته مشارکت با سایر اهداف، از قبیل حفظ نهاد انتخابات، بهره‌جویی برای طرح نظرات، یا تمرین تشکیلاتی و تغییر نسبی موازنه‌ی قوا و ... می‌تواند انجام شود. اتفاقاً انتقاد اصلی من در جریان انتخابات سال 88 به اصلاح‌طلبان این بود که ورود به انتخابات، اگر منحصر به کسب کرسی ریاست‌جمهوری باشد، غلط، غیر محتمل و بحران‌زاست. اما اگر با اهداف حاشیه‌ای ولی مهم دیگر، مذکور در فوق، باشد، ضروری و کار‌آمد خواهد بود.
اکنون هم بر همان گمان هستم. هر نیروی‌ سیاسی برای شرکت در انتخابات به هیچ وجه به اظهارات و دعوت‌ها و یا حتی طرد طرف مقابل نباید توجه کند، زیرا اگر توازن قوا وجود داشته و منتقدین برای حضور قدرتمند باشند، دعوت از آنان برای حضور در انتخابات همچون روغن ریخته را نذر امام‌زاده کردن است. هم‌چنان که رد کردن حضور آنان هم از جانب ساخت سیاسی عملی بی‌اثر است. و اگر هم منتقدین قدرت لازم را در توازن قوا نداشته باشند، دعوت از آنان نوعی تعارف است و حضور در انتخابات از موضع ضعف و برای کسب کرسی‌های مجلس؛ مثل رفتن روی سکوی توزین، پس از چند ماه رژیم گرفتن است و حتی اگر رأی کاغذی و صوری هم داشته باشند، مثل بادکنکی است که حجیم می‌نماید ولی کم وزن است و آرای کاغذی و چک‌های بدون محل دردی را از چنین حضوری دوا نمی‌کند.
با این توضیحات و به عنوان ناظر بیرونی می‌توان گفت که موازنه‌ی قوای لازم برای شرکت مؤثر اصلاح‌طلبان با هدف کسب تعداد معقول از کرسی‌های مجلس در انتخابات آینده جهت تاثیر گذاری موثر بر روند امور کشور، وجود ندارد. ولی این امر به آن معنا نیست که اولاً: در ماه‌های آینده وضعیت توازن قوا تغییر نکند. ثانیاً: با اهداف دیگری غیر از هدف فوق نتوان در انتخابات حضور داشت. بحث درباره‌ی وجه اخیر، موضوع یادداشت دیگری خواهد بود. ولی در هر حال باید با این گفته‌ی رئیس مجلس موافق بود که : «نحوه‌ی حضورشان ـ اصلاح‌طلبان ـ در صحنه‌ی انتخابات آینده بستگی به رفتارشان دارد.» اما این رفتار آن چیزی نیست که در پس ذهن ایشان است، بلکه این رفتار باید بر سیاست رئالیستی مبتنی باشد، اگر بشود.

0 نظرات: