جهانگيري از ضرورت گفتوگوي اصلاحطلبان با مقامات خبر ميدهد
منبع:روزنامه اعتماد
عليرضا خامسيان-حميد طهماسبي پور:
وقتي به اسحاق جهانگيري ميگوييم زيادي به شرايط كشور خوشبين است، ميگويد «نشانههايي ميبيند كه فضاي سياسي در حال باز شدن است. همين كه مطبوعات رفع توقيف ميشوند نشان از باز شدن فضا دارد.» دوباره ميپرسيم از كجا معلوم مقطعي نباشد و بعد از انتخابات مجلس محدوديتها بيشتر نشود. با قاطعيت تحليل ما را رد ميكند و ميگويد مگر شرايطي مانند انتخابات 88 پيش بيايد كه فضا بسته شود. وزير صنايع و معادن دولت اصلاحات در گفتوگوي تفصيلي با «اعتماد» از گفتوگوهاي مابين اصلاحطلبان و مقامات كشور طي ماههاي آينده خبر ميدهد كه نسبت به نتيجهبخش بودن اينگونه گفتوگوها خوشبين است. جهانگيري كه بهشدت از سياستهاي سياسي و اقتصادي دولت انتقاد دارد بر اين اعتقاد است كه براي عبور از وضعيت فعلي كشور نيازمند دولت مقتدري هستيم؛ دولتي قوي که قادر باشد کشور را اداره کند. بخش اول گفت وگو با چهره سياسي- اقتصادي اصلاحطلبان را كه بيشتر حول محور مسائل سياسي است، ميخوانيد. اخيرا درباره کانديداتوري شما در انتخابات رياستجمهوري آينده شايعاتي در برخي رسانهها مطرح شده است، اسحاق جهانگيري سوداي بازگشت به قدرت را دارد؟
اين شايعات در گروه اصولگرايان و جريانات رسانهيي وابسته به آنها مطرح شده است و براساس ذهنيت خود آنها طرح شده. شخصا به اين موضوع فکر نميکنم زيرا زمان طرح اين موضوع هم بسيار زود است.
البته شما در مجلس هشتم هم کانديدا شده بوديد.
بله، کانديدا بودم.
براي مجلس نهم چطور، کانديدا ميشويد؟
نه، براي مجلس نهم کانديدا نميشوم.
گروههاي همسو با شما تصميمي براي ورود به انتخابات ندارند؟
براي انتخابات تصميمگيري شخصي گرفته نميشود، انتخابات حقي است که هر ايراني که احساس ميکند ميخواهد به صحنه سياست ايران ورود پيدا کند، قانونگذار براي آنها شرايطي را فراهم آورده که در انتخابات شرکت کنند. کسي که ميخواهد کانديداي رياستجمهوري، مجلس و خبرگان شود، براي همه آنها شرايطي گذاشتهاند. به صورت طبيعي هم دستگاههايي هستند که شرايط افراد را براي ورود به عرصه انتخابات ميسنجند. گروههاي اصلاحطلب هم اين حق را براي خود قايل هستند که تصميم بگيرند در انتخابات شرکت کنند يا نه. من بعضا ميشنوم که برخيها ميگويند که اصلاحطلبان نبايد در انتخابات شرکت کنند، در حاليکه اين افراد متوجه نيستند درباره چه موضوعي سخن ميگويند. هيچکس نميتواند درباره حق ديگران اظهارنظر کند.
برخي اصلاحطلبان ميگويند اگر خواستههايي که آقاي خاتمي مطرح کرده است، برآورده نشود، در انتخابات شرکت نميکنند...
ببينيد آقاي خاتمي يک چهره موجه و يک سرمايه بسيار مهم براي نظام و ملت ايران است. هم در داخل کشور و هم در فضاي بينالمللي از اعتبار بسيار خوبي برخوردار است. بهصورت طبيعي ايشان علاقهمند است که در چارچوب نظام فعاليتهايي را که به نفع مردم و کشور است، انجام دهد. آقاي خاتمي براي انتخابات دغدغههايي دارد که اين دغدغهها را مطرح کردهاند و گفتند که براي يک انتخابات رقابتي، شرايط لحاظ شود و به صورت طبيعي کسي که شرايطي را مطرح ميکند، بايد گفتوگوهايي را با مقامات مسوول و ذيربط انجام دهد تا نتيجه اين گفتوگوها موجب مرتفع شدن دغدغهها شود.
آيا اطلاع داريد که اين گفتوگوها انجام شده است؟
اگر هم گفتوگوهايي انجام شده است، من در جريان آن نيستم.
با توجه به محدوديتهايي که فعالان سياسي اصلاحطلب دارند، آيا اميدي است که تمام قد وارد عرصه انتخابات شوند؟
بنبستي در عالم سياست وجود ندارد. افراد سياسي هم براي خودشان نبايد بهگونهيي حرکت کنند که تصور شود تمام راهها به سوي آنها بسته شده است. در مقاطع سخت است که افراد تعيينکننده راهحلهاي مناسبي براي برونرفت از مشکلات پيدا ميکنند. من فکر ميکنم ما در دوران ويژهيي بهسر ميبريم. در اين شرايط ويژه مهمترين دغدغه اصلي اصلاحطلبان اين است که راهحلهاي مناسبي پيدا کنند که هم حق و حقوق مردم در آن لحاظ شود و هم نظام جمهوري اسلامي از اين فشارهايي که در حال حاضر متحمل ميشود، رهايي پيدا کند و البته بتوانند مديريت کشور را روي ريل صحيحي قرار دهند تا هزينهها بيش از اين بر کشور تحميل نشود. ما در شرايطي هستيم که کشور از جهات مختلف تحت فشار است. يک راه اين است که فقط نظارهگر باشيم و بگوييم آنهايي که مسووليت دارند بايد پاسخگو باشند. راه ديگر اين است که در چنين مقطعي راهحلهايي پيدا شود تا فشارهايي که به مردم وجود دارد، به حداقل رسانده شود.
شما عضو حزب کارگزاران هستيد. شرايط اين حزب در مقطع فعلي چگونه است و آيا فعاليتي براي انتخابات انجام ميدهد؟
فعاليت حزب کارگزاران راکد است.
اين رکود به خواسته خود اعضاست يا تحميلي است؟
ناخواسته است. بعد از انتخابات 88 تقريبا فعاليتهاي سياسي تمام احزاب اصلاحطلب به صورت غيردستوري و به دليل شرايط امنيتي كه بر کشور حاکم شد، هزينهبردار شد. به همين دليل فعاليت اکثر اصلاحطلبان به حالت کما فرو رفت و هنوز آن رکود در فعاليت احزاب اصلاحطلب وجود دارد. يخها هنوز آب نشده و رغبتي براي فعاليت وجود ندارد.
برنامه خاصي هم در دستور کار حزب کارگزاران نيست؟
برنامه خاصي وجود ندارد. ولي اخيرا جلساتي از سوي برخي موسسان حزب صورت گرفت تا با تحليل اوضاع، ببينند شرايط بهگونهيي هست که بتوانند فعاليتي داشته باشند، اما هنوز به نتيجه خاصي نرسيدهاند.
فکر ميکنيد فضا براي کار سياسي آماده شده است؟
امسال سال سياسي کشور است، يعني مسوولان کشور براي آنکه انتخابات پرشوري داشته باشند و مشارکت مردم هم حداکثري باشد، بايد محدوديتهاي احزاب و شخصيتهاي اصلاحطلب را رفع کنند و به جريانات سياسي بها دهند و فضايي به وجود بياورند که جريانات سياسي کشور فعال شوند. تا قبل از انتخابات 88، يک پاي جدي انتخابات، اصلاحطلبان بودند و اکثر قريب به اتفاق انتخابات گذشته، اين اصلاحطلبان بودند که اقبال مردم به سمت آنها بوده است. قاعدتا براي حکومت يک دستاوردي خواهد بود که تصميماتي اتخاذ کنند که اصلاحطلبان حتما در صحنه انتخابات حضور داشته باشند. براي اصلاحطلباني که در نظام بودند و ميخواهند در چارچوب نظام فعاليت کنند، کنارهگيري از صحنه انتخابات، هم به دليل وصيت امام (ره) و هم به دليل حق قانوني که براي آنها وجود دارد، معنا ندارد. من فکر ميکنم حتما در آينده گفتوگوهاي خوبي انجام خواهد شد و به نتيجه اين گفتوگوها خوشبين هستم.
يعني فکر ميکنيد اصلاحطلبان با قدرت در انتخابات حضور پيدا ميکنند؟
در مقطع فعلي نميتوان با قاطعيت اين سوال را جواب داد، ولي طي يکي، دوماه آينده ميشود روشنتر اين سوال را پاسخ گفت.
هميشه در موسم انتخابات، اصلاحطلبان ميگويند ما هيزم انتخابات نميشويم، ولي در نهايت تحت هر شرايطي در انتخابات شرکت ميکنند. فکر نميکنيد اينگونه حرف زدن نوعي ژست سياسي باشد؟
خب الان وضعيت کشور با گذشته متفاوت است. کشور شش سال در دست اصولگرايان بوده است. امروز به نظر من ناکارآمدي مديريت اصولگرايان براي همگان آشکار شده است. وضعيت کشور در همه ابعاد آن هيچ جاي تعريفي ندارد. در سياست خارجي به دليل برخي ندانمکاريها فضا عليه کشورمان روزبهروز بدتر ميشود. البته دشمني امريکا به جاي خود محفوظ است. در صحنه سياست داخلي هم انسجامي ميان کساني که اين انقلاب را به وجود آوردهاند نميبينم. در زمان اول دولت اصلاحات که همزمان با مجلس اصولگراي پنجم بود، بهترين همکاريها بين مجلس و دولت وجود داشت و بهترين تصميمات سياسي و اقتصادي در اين دوره گرفته شد، ولي الان در اردوگاه اصولگرايان، موضوعي به نام اصولگرايي وجود ندارد. اصولگرايان بعد از شش سال مديريتشان در کشور تازه متوجه شدهاند که مديريت کشور سخت است. در حاليکه در بهترين دوران زمام امور را به دست گرفتهاند، ولي اکنون که بايد پاسخگوي افکار عمومي بعد از گذشت شش سال باشند، با يکديگر درگير شدهاند و خود را درگير کميتههايي نظير 5+6 يا 7+8 کردهاند، در حاليکه معلوم نيست اين دولت چهار سال خود را تمام کند يا نه. اصلاحطلبان از نظر عافيتطلبي بهتر است که بگويند اصولگرايان درگير مباحث خودشان باشند. ولي مطمئنا اينگونه درگيريها به نفع نظام نيست و به همين دليل اصلاحطلبان اينگونه نميانديشند.
منظور شما اين است که اصلاحطلبان وظيفه خود ميدانند که وارد صحنه شوند؟
اصلاحطلبان وظيفه دارند که کاري براي برونرفت از وضعيت فعلي انجام دهند. مگر اينکه تمام راهها به روي آنها بسته شود. بهنظر من اصلاحطلبان با نظام و رهبري هيچگونه مسالهيي ندارند، اين رقيب است که دايما ميگويد اصلاحطلبان مقابل نظام هستند. آخر چگونه ميشود گروهي که از 30 سال عمر نظام، 25 سال آن همه کاره نظام بودهاند، مقابل حکومت بايستند؟ شش سال آقايان زمام امور را به دست گرفتند و کشور را به چنين وضعيتي رساندند. به جاي اينکه از رقيب دعوت به همکاري کنند، ميگويند بايد اصلاحطلبان توبه کنند! بهنظر من همه اين ادعاهاي آقايان به دليل ناکارآمديشان در مديريت کشور است و بهترين راه هم براي آنها فرافکني است که اين کار را انجام ميدهند.
شما گفتيد معلوم نيست که اين دولت به پايان برسد. ولي آقاي باهنر ميگويد اين دولت بايد به صورت طبيعي چهارسالش تمام شود...
البته آقاي باهنر اين حرف را ميزند ولي يک «اگر» هم ميآورد. يعني ميگويد عاقلانه است که اين دولت به پايان برسد، اگر آقاي احمدينژاد خودش بخواهد.
پيشبيني خود شما درباره عمر اين دولت چيست؟
نميخواهم پيشبيني کنم، ولي مسوولان کشور بايد تصميمگيري کنند که در وضعيت فعلي کشور نيازمند يک مديريت قوي است. کشور در يک دوره ويژهيي بهسر ميبرد، سرمايههاي نظام خانهنشين شدهاند. بعضي فکر ميکنند سرمايههاي نظام چاههاي نفت است، در حاليکه سرمايههاي يک کشور شخصيتهايي هستند که بيش از 70 سال از عمر خود را وقف نظام کردهاند. حال ميخواهند چنين شخصيتهايي را حذف کنند. آقايان براي عبور از چنين شرايطي نيازمند دولت مقتدري هستند؛ يک دولت قوي که قادر باشد کشور را اداره کند.
آقاي جهانگيري، در آستانه 26 تيرماه يعني سالگرد نمازجمعه تاريخي آقاي هاشمي هستيم. دو سال است که ايشان ديگر به نمازجمعه تهران نميآيند. با توجه به اينکه شما از نزديکان ايشان محسوب ميشويد، دليل اين عدم حضور چيست؟
آنچه من از نزديکان درجه اول ايشان شنيدهام، اين است که آقاي هاشمي مقطع فعلي را زمان مناسبي براي حضور در نماز جمعه نميداند و نميتواند در نماز جمعه نقش ويژهيي متمايز از نقشي که فعلا دارند، ايفا کند. شايد هم طرف مقابل مترصد تحرکاتي عليه آقاي هاشمي هستند، ولي به هرحال آقاي هاشمي شخصا احساس ميکند زمان فعلي، زمان مناسبي براي حضور در نماز جمعه نيست، ولي ايشان سرمايه بزرگي از اين نظام است و شناسنامه اين نظام محسوب ميشوند. اگر کسي بخواهد نظام جمهوري اسلامي را تحليل کند، يقينا بدون در نظر گرفتن آقاي هاشمي، نميتواند تحليل کند.
آقاي هاشمي در اين مقطع چه نقشي ايفا ميکند؟
ايشان نقش محوري در مجمع تشخيص مصلحت دارند و در ملاقاتهايي که با رهبري دارند، نظرات خود را به ايشان اعلام ميکنند.
تاکنون نظراتشان عملياتي هم شده است؟
نميشود گفت که عملياتي شده است، ولي مطمئنا به نظرات آقاي هاشمي توجه ميشود.
ولي در نمازجمعه 26 تير، راهکارهايي را ارايه دادهاند که مورد توجه واقع نشد...
بله، بخش اعظم نظرات ايشان عملياتي نشد. متاسفانه آقاي هاشمي با روش بسيار بدي تخريب شدند و اتهامات ناجوانمردانهيي عليه ايشان از سوي مراکز رسمي کشور صورت گرفت. اما آقاي هاشمي با سعهصدر خود، کماکان حاضر به کمک به نظام است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر