ماجراي شنود غيرقانوني مكالمات تلفني در انگلستان از جهات مختلف قابل بررسي است. اول، نفس صورت مساله است. اينكه اصل موضوع چيست؟ چون برخي رسانهها در ايران سروصداي زيادي به راه انداختهاند تا به زعم خودشان از انگليسيها انتقام بگيرند. برخي مطبوعات تيترهايي زدهاند نظير اينكه «دولت انگلستان در آستانه سقوط قرار گرفت»؛ «پيشبيني ميشود دولت انگلستان استعفاء دهد»؛ «رسوايي جاسوسي مكالمات تلفني و سقوط قريبالوقوع دولت انگلستان» و اما صورتمساله به اين صورت است كه برخي از مطبوعات در انگلستان تخصصشان و «هنر»شان در پي بردن به زواياي پنهان چهرهها و شخصيتهاي معروف در جامعه است. اين شخصيتها لزوما سياستمدار نيستند يا درستتر گفته باشيم، سياستمداران هم جزو آنان هستند. هنرمندان سينما، چهرههاي تلويزيوني، فوتباليستها، قهرمانان، هنرپيشهها، اعضاي خاندان سلطنتي و اين تيپ افراد.
چون اين افراد، چهرههاي شناخته شده و خيلي معروف هستند، اين روزنامهها سعي ميكنند كه به اخبار و اطلاعات محرمانه زندگي اين افراد دسترسي پيدا كنند و آن را در روزنامهشان چاپ كنند.
البته همواره هم اين بحث اخلاقي مطرح بوده كه آيا افشا كردن مسايل صحيح است؟ پاسخ اين تيپ روزنامهها هم آن بوده كه «آگاهي حق مردم است.»
از ديد اين دست روزنامهها، افراد يادشده در جايي قرار گرفتهاند كه جامعه علاقهمند است در خصوص زواياي پنهان زندگي آنان بداند. حاجت به گفتن نيست كه يك بعد ديگر اين پديده، تيراژ است. تيراژ اين دست روزنامهها در غرب خيلي بالاست. غلط يا درست، مردم كنجكاو هستند كه بدانند پرنسس دايانا با شاهزاده چارلز اختلاف دارند و ميخواهند از هم جدا شوند. مردم كنجكاو هستند بدانند خانمي كه وارد زندگي ديويد بكهام شده كيست و چه شكلي است. مردم علاقه دارند بدانند كه پسر فلان وزير يا نماينده پارلمان به واسطه داشتن موادمخدر بازداشت شده و احتمالا اين تيپ مطبوعات در ايران هرگز اجازه حيات نمييابند. اول اينكه چهرهها و شخصيتهاي سياسي و غيرسياسي ما به هيچوجه اجازه نميدهند مسايل شخصي و محرمانهشان در روزنامهاي درج شود. دوم، گفته خواهد شد كه اين دست اخبار جنبه بدآموزي دارند و اخلاق جامعه را به تباهي ميكشاند؛ اما در غرب همواره اين پديدهاي رايج در روزنامهنگاري بوده است. يقينا عقل غربيها نميرسد كه چگونه درج اين مطالب باعث بدآموزي ميشود.
اما مساله اساسيتر اين است كه اين قبيل روزنامهها اخبار و اطلاعات محرمانه را چگونه به دست ميآوردند؟ پاسخ به اشكال و انحاي مختلف است و مشكل هم دقيقا از همينجا شروع ميشود. چرا كه در بسياري از موارد در نحوه به دست آوردن اين اخبار و اطلاعات مرز بين كنجكاوي، تحقيق، بررسي و سماجت رسانهاي يا خبرنگاري و مرتكب عمل خلاف شدن مخدوش ميشود. به عنوان مثال اگر خبرنگار اخبار جهان (News of the world) كه در قلب اين ماجرا قرار دارد و بعد از 140 سال انتشار متوقف شد هفته گذشته، شخصا نه از يك چهره معروف در حالي كه با دوستش در رستوراني دنج دارند شام ميخورند، عكس بگيرد و فردا آن را در صفحه اول روزنامه چاپ كند، آيا مرتكب خلافي شده يا نه؟ قانون در انگلستان ميگويد كه عكس گرفتن از زندگي در يك مكان عمومي با يا بدون اطلاع او اشكالي ندارد. اما اگر خبرنگار مرداك صاحب امتياز آن روزنامه، انعام قابلتوجهاي به مدير رستوران داده كه به مجرد آمدن آن شخصيت به او اطلاع دهد، آيا خطايي صورت گرفته يا نه؟ اما آنچه سرانجام تير خلاص را به زندگي حرفهاي (News of the World) شليك كرد و مرداك قول صاحب امتيازي آن را در برابر پارلمان انگلستان خبر داد و به زانو درآورد، شامل مواردي ميشد كه ديگر بحث و تفسير، وارد حوزه خاكستري قانون و اخلاق شود. گرفتن اطلاعات از افسران نيروي انتظامي در برابر اخذ پول ديگر حوزه خاكستري نبوده و اين دقيقا كاري است كه برخي از خبرنگاران روزنامههاي معروف آقاي روپرت مرداك از جمله News of the world انجام ميدادهاند و بالاخره از همه فاجعهآميزتر، شنود مكالمات تلفن بوده است. نكته مهم است كه اساسا فعاليت اين تيب مطبوعات سياسي نيست بلكه جنجالي است. هر كس كه معروف است، زندگي شخصي، خصوصي و محرمانهاش ميشود هدف اين مطبوعات تبديل ميشود و اما چرا پاي نخستوزير و برخي ديگر از مقامات به ميان آمده؟ به خاطر اينكه مرداك و مسوولان روزنامه اطلاع داشتهاند كه خبرنگاران از شماري از افسران پليس به عنوان خبرچين استفاده ميكردهاند و در برابر گرفتن اخباري از شخصيتهاي معروف كه سروكارشان به پليس افتاده، به آنان پول ميدادهاند؟ آيا آنان خبر داشتهاند كه برخي از دستاندركاران تحريريه و خبرنگاران، تلفنهاي شخصيتهاي معروف را شنود ميكنند؟ اما چرا پاي نخستوزير و برخي از بزرگان به ميان آمده؟ به اين واسطه كه برخي از چهرههاي برجسته، پرتجربه و توانمندهاي رسانهها روپرت مرداك به عنوان مسوول روابط عمومي، مسوول يا رابط با مطبوعات و مصاحبههاي آقاي ديويد كامرون نخستوزير انگلستان و سايرين به آنان همكاري داشتهاند.آخرين نكته رسوايي شنود كه به عنوان درس بزرگي براي كشورهاي مدعي مردمسالاري بايد مورد توجه قرار گيرد عبارت است از نفس وجود پارلمان. پارلمان بريتانيا در كمتر از يك هفته همه مسوولان امپراتوري بزرگ مرداك را از آمريكا و ساير كشورها به همراه نخستوزير و اعضاي هيات دولت احضار كرد و همه را بيمحابا مورد سوال و جواب قرار داد كه سهم هركس در اين ماجرا روشن شود. جالب است كه همه مذاكرات، بازجوييها، سوال و جوابها در روز روشن و جلو دوربينهاي تلويزيون و نگاه ميليونها بيننده دارد اتفاق ميافتاد، خيلي هم تصادفي است كه نظام دمكراسي در انگلستان اينطور پرصلابت است و ميتواند به آرامي بحرانهايش را پشتسر گذارد.
|
0 نظرات:
ارسال یک نظر