بامداد راد:
گشت ارشاد و سایر گشتهای نیروی انتظامی؛ از قبیل گشتهایی که نسبتتان را با همراهتان میپرسند، تصویریست که در تهران ِ این روزها بیش از هر تصویر دیگر دیدهمیشود. اینبار،طرح «امنیت اخلاقی» را تشدید کردهاند؛ با موتور میان ماشینها میگردند و زنان سوار بر ماشین را در صورت «بدحجابی» یا «بیحجابی» مورد مؤاخذه و توبیخ قرار میدهند، طیّ چند «عملیات ضربتی» به پاساژها و مراکز خرید هجوم میبرند و «مانکنها» و «بدحجاب»ها را جمعآوری میکنند و برخوردها را هم به طور کلّی زنندهتر کردهاند.
نظریهپردازان حاکم با وجود برگزاری طرحهای این چنینی در سالهای گذشته و عدم مشاهدهی نتیجهی مطلوب، بنا را بر تشدید این طرح گذارده و سادهلوحانه میپندارند با این روشها خواهندتوانست وضعیت پوشش مردم را به آن شکلی که خود مایلاند دربیاورند و مطابق معمول روش این است که از هر راهی،حتّا پایمالکردن کرامت انسان، میتوان به هدف رسید، توجّه کنید امامجمعهی مشهد چه گفته: «دختری که روسریاش عقب میرودازهردرنده وگزندهای خطرناکتراست». امّا اصلن دلیل اجرای چنین طرحهایی چیست؟
دلیلی که قرآن برای حجاب ذکر کرده و آن را در آیهی ۵۹ سورهی احزاب چنین اعلام کرده این است: «تا شناخته شوند، ولی مورد اذیّت واقع نشوند». جالب اینجاست قرآن در فضای جاهلی بیش از ۱۴ قرن پیش شبه جزیرهی عربستان چنین امری را مطرح میکند، در سرزمینی که اکنون و پس از گذشت بیش از ۱۴ قرن از نزول چنین آیهای، زنانش تازه در حال مبارزه برای احقاق اندکی از حقوق اجتماعیشان از قبیل حقّ رانندهگی هستند.
قرآن ابتدا از شناختهشدن سخن به میان میآورد و در ادامه سخن از مورد اذّیت واقعنشدن میگوید، به این معنا که زنان در جامعه حضور داشتهباشند و «شناخته شوند»، ولی اذیّت نشوند. تأکید قرآن بر حضور فعّال زنان در اجتماع، نفی برداشتهای متحجّریست که امروزه از اسلام انجام میشود؛ قرآن نمیگوید زنان اساسا در خانه بمانند تا مورد اذیّت واقع نشوند، میگوید شناختهشدن و مورد اذیّت واقعنشدن توأمان باشد.
قرآن برای آنکه چنین حضوری برای زن در امنیت باشد در آیات ۳۰ و ۳۱ سورهی نور ابتدا به مردان و سپس زنان دستور میدهد «چشمان و دامانشان را از گناه نگاه دارند»، و در ادامه طرح میکند پوشش چهگونه باشد تا اجرای این دستور آسانتر گردد و دستورات دیگری میدهد، دستوراتی که همهگی برای حفظ کیان خانوادهاند و برای اینکه به بیان قرآن «زینت»هایی که در وجود زنان هست، اختصاصن متعلّق به خودشان و خانوادهیشان باشد تا ابتداییترین و نخستین جنبهی وابستهگی زن و مرد به یکدیگر، منحصر به نهادی به نام خانواده باشد تا مبادا با فروپاشی نهاد خانواده، بنیان جامعه از هم بپاشد.۱امّا قرآن هیچجا نگفته برای اینکه زنان از مورد اذیّت واقعشدن مصون نگهداشتهشوند،به شکلی دیگر اذیّت شوند، مثلن با مشاهدهی نیروهای کلاهکج نیروی انتظامی که باید حافظ جان و مال مردم باشند، به هراسند یا بازداشت شوند یا مورد توهین و تحقیر واقع شوند.
هیچجای قرآن نیامده که باید زنان را نسبت به اجرای این حکم مجبور کرد، قرآن خود صراحتن انسان را در گزینش روش زندهگیاش مختار میگذارد؛ «در دین هیچ اجباری نیست، [زیرا] راه از بیراه مشخّص شدهاست» [بقره، ۲۵۵]. اگر زن یا مردی میخواهد دستورات دین را اجرا نکند، چه اجباری بر اوست؟ قرآن علاوه بر یک دستگاه فلسفی برای تبیین جهان، احکامی هم برای زیست بهتر در این جهان ارائه میکند، قرآن انسان را موجودی «عاقل» و «مختار» تصویر میکند، موجودی که برای زیست بهتر، تنها نیاز به تمییز ِ درستِ راه از بیراه دارد.
کاش همه روزی را ببینیم که هرکس آزاد باشد لباسی که مایل است بر تن کند، هرگونه هم که میخواهد خود را بیاراید ولی بداند در هر هنگام چه آرایشی و چه پوششی بهتراست، نه اینکه مجبور شود بهگونهای که مایل نیست لباس بپوشد و آرایش کند. آن وقت دیگر مُد همهچیز نمیشد و اینقدر لوازم آرایش مصرف نمیشد که در سطح جهان رکورددار شویم. چنین جامعهای حقیقتن اسلامی میبود، جامعهای که آزاد است و خِرَدورز.
۱ برای فروپاشی جامعه، عوامل زیادی لازم است که یکی از آنها همین است. بررسی تمامشان که اتّفاقن عمدتن در قرآن طرح و بررسی شدهاند، نیاز به مقالی جداگانه و بسیار مبسوطتر از این دارد.