منبع:شهروند امروز شماره67
تلاش برای محدود سازی سیاسی یادگار امام
استدلال سیدحسنخمینی برای عدم نامزدی ریاست جمهوری
اكبر منتجبی :چند ماه پیش برخی از چهرههای شاخص اصلاحطلب با سیدحسن خمینی دیدار و از او تقاضا كردند تا در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده نامزد شود. اما ایشان به سه دلیل پیشنهاد را رد و مخالفت خود را با نامزدی در انتخابات اعلام كرد. تحلیل كسانی كه به دیدار سیدحسن آقاخمینی رفتند، این بود كه حضور او در انتخابات، نه تنها نعمتی برای جناح اصلاحطلب بلكه برای اصولگرایان اصیل نیز غنیمت است.
استدلال آنها بر این نكته استوار بود كه با اعلام نامزدی سیدحسن خمینی اولا امیدی فراوان در جناح اصلاحطلب آفریده میشود، ثانیا دوگانه خاتمی – كروبی پایان مییابد، چرا كه با كاندیداتوری نواده امام، آن دو نه تنها وارد عرصه رقابت های انتخاباتی نخواهندشد بلكه مشتركا حمایتهای گستردهای را از او بهعمل میآورند و تصویر عمل سیاسی و دفاع از آرمانهای امام را در سیمای جوان و هوشمند او به ترسیم میكشند و البته بدین ترتیب اختلافات هواداران هر دو گروه نیز پایان مییابد. اصلاحطلبان البته، نكتهای دیگر را نیز مدنظر داشتند.
به باور آنها حضور سیدحسن خمینی در انتخابات، نه تنها باعث وحدت اصلاحطلبان میشود، بلكه به سردرگمی در جناح راست نیز پایان میدهد و اصولگرایان اصیل و بخش وسیعی از متدینین آرای خود را به سبد نوه امام خواهند ریخت. این تحلیل البته بیراه نبود زیرا حجهالاسلام سیدحسنآقا خمینی در طول این سالها با تعریفی كه از جایگاه خود ارایه كرده است، به تاسی از امام و پدر فقیدش نهتنها با سران جناح چپ، بلكه با اصولگرایان نیز حشر و نشر دارد و دایره ارتباطات او از حد و حدود جناحی خارج و بخش وسیعی از نیروهای سیاسی– اجتماعی و حتی فرهنگی را شامل میشود.
بدینترتیب، به باور آن گروه از سران اصلاح طلب، نهتنها با حضور سیدحسن خمینی وحدت ملی محقق میشد، بلكه او به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، آرای بسیاری را آن خود میكرد. امّا سیدحسن خمینی بهرغم این توجهات و تاكیدات، با حضور خود در انتخابات مخالفت كرد.
توضیحات و تاكیدات سران اصلاحطلب البته مشتمل بر نكات دیگری نیز بود اما دلایلی كه فرزند ارشد سیداحمد خمینی، برای اصلاح طلبان بیان كرد، آنها را مجاب نمود تا این موضوع را از دستور كار خود خارج كنند و به گزینه های دیگری بیندیشند. استدلال اول سیدحسن خمینی، ضرورت پافشاری بر صیانت و حفظ حرمت آرمانهای امام و خانواده معظم له بود كه او در این عرصه عهدهدار و پاسدار و مرزبان آنست. وی تاكید داشت كه حضور او در انتخابات، ممكن است دستمایه برخی غرض ورزیها و هتاكیها با هدف خدشه دار كردن بیت معظم امام، شود.
اگرچه او به ذكر مصادیق نپرداخت امّا فراموششدنی نیست كه سال گذشته، به بهانه سخنان حجهالاسلام سیدحسن خمینی درباب منع ورود نظامیان به عرصه سیاست و یادآوری سخنان تنبهآمیز امام در این خصوص، یك سایت اینترنتی كه به هواداری از دولت نهم مطالب خود را منتشر میكرد، هتاكی به ایشان و خانواده امام را آغاز كرد تا فتح بابی در این موضوع شود امّا واكنش گسترده نیروهای انقلاب و طرد این افراد از سوی چهرههای شاخص دولت نهم، فضا را برای كسانی كه چنین اندیشهای در سر داشتند، مسدود كرد. با این حال گویی این نوع هتاكی از خاطره طرفداران امام فراموششدنی نیست و نگراناند كه مبادا عده ای كه هویت و استقلالی از خود ندارند، بازیچه برخی از نیروهای پشت پرده قرار بگیرند.
استدلال دوم ایشان امّا جنبه شخصی داشت. او به جوانی خود و فرصتهای پیشرو اشاره كرد و از استدلالات او استنباط میشد كه اگر قرار است روزی پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری بگذارد، ترجیح می دهد این اتفاق در سال های دیگر رخ دهد. چرا كه هرچند او برومند و رشید است اما همچنان این فرصت را در آتیه در اختیار دارد.
سید حسن خمینی اكنون در حال تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم است. او از ابتدای طلبگی ، سكونت در این شهر را آغاز كرده و تنها در روزهای آخر هفته كه درس حوزه تعطیل است، به تهران می آید و حدودا دو روز را به نشستها و تعلقات سیاسی خود و همچنین رسیدگی به مسائل بیت و دفتر امام میگذراند. ضمن آن كه در این مدت از فرصتهای بهوجود آمده برای مطالعات جانبی استفاده میكند و از قرار معلوم علاقمند تاریخ معاصر نیز هست و این موضوع را به صورت جدی پیگیری میكند.
با این حال اگر استدلال دوم او جنبه شخصی داشت، امّا استدلال سوم را بر پایه یك موضوع عمومی و مهم بنا كرد. سید حسن خمینی ازجمله شخصیتهای باكفایت و موثری است كه در بین تمام نیروهای سیاسی از جایگاه ویژهای برخوردار است. به همین علت از چپترین تا راستترین نیروهای انقلاب به دیدار او میروند، با وی مشورت كرده و از نظریات وی استفاده میكنند.
این جایگاه، در كنار پرچمداری و صیانت از آرا، نظرات و مواضع امام باعث شده است تا وی بتواند از نقشی كه در این سالها، خصوصاً پس از فوت پدر خود، سیداحمد آقاخمینی، یافته جهت حفظ وحدت تمام نیروهای طرفدار امام و سرمایه های معنوی كشور استفاده كند. دایره ارتباطات او البته محدود به سیاستمداران نیست. بسیاری از اعضای جامعه فرهنگی و همچنین ورزشكاران به نام كشور با او نشست و برخاست دارند.
به همین دلیل است كه از یك سو سران حزب مشاركت و رهبران حزب راستگرای موتلفه با او مینشینند و از دیگر سو ورزشكارانی مانند علی دایی و حسین رضا زاده و هادی ساعی، او را رازدار خود میدانند و بعضاً گلایههای خود را از این و آن به نزد او میبرند. باتوجه به این وضعیت، بیراه نیست كه او میخواهد همچنان ایفاگر نقش تعدیل كننده باشد تا بتواند وحدت را میان نیروهای انقلاب جاری و ساری كند. امری كه البته خوشایند عده ای نیست و درصدد هستند با تمسك به برخی عبارات، این چهره را در هالهای از ابهام و عزلت سیاسی نگه دارند و اجازه ندهند نشاط سیاسی خود را ابراز كند.
شاید به همین دلیل است كه برخی از سایتهای تندرو، كه گوشهچشمی نیز به حمایت دولت دارند، مدعی میشوند كه “امام، خانواده خود را از فعالیتهای اجرایی منع كرده است.” در حالیكه بهگفته اعضای بیت امام، چنین توصیهای مطلقا وجود نداشته و ابراز آن از سوی این سایتها و برخی گروهها با غرضورزی و اهداف سیاسی همراه است. آیتاللهمحمد موسویبجنوردی، كه نسبت سببی نیز با سیدحسن آقاخمینی دارد، در این باره یادآور شده است كه «اولاً خدمت به نظام اسلامی بر همه مسلمانان واجب است و این یك اصل كلی است و تخصیص بردار نیست.
ثانیاً در هیچ دورهای، از امام عظیمالشأن مطلبی دال بر مخالفت با حضور نزدیكانشان در امور سیاسی شنیده نشده است و حتی دختر مكرمه ایشان در زمان حیات امامخمینی(ره) اولین حزب سیاسی رسمی جمهوری اسلامی را تاسیس نمود. ثالثاً اینجانب كه به لطف خداوند معادل بیش از 14 سال هر روز در نجفاشرف در درس امام حاضر بودهام و همواره با فرزندان آن امام راحل بیبدیل رفاقت نزدیك داشتم علیالقاعده بهتر از هركسی میدانم كه چنین نكاتی از اساس دروغ بوده و برای هدفی زودگذر طراحی شده است.
امام هیچگاه نه به صراحت و نه به طور غیرصریح نزدیكان خود را از ورود به سیاست و كار اجرایی منع نكردهاند و حتی در وصیتی كه خطاب به یادگار خویش مرقوم داشتهاند ایشان را ترغیب كردهاند كه در صورت نیاز، عافیتطلبی نكرده و به كمك جمهوری اسلامی برخیزد.»
بدینترتیب، بیان این جملات از یك سو و تاكیدات سیدسراجالدین موسوی از مسوولان دفتر امام، مبنی بر این كه حجهالاسلام سیدحسن خمینی اخیراً هیچ مصاحبهای با خبرگزاری و سایت مدعی نداشته و آنچه به نقل از ایشان منتشر شده كه «سیدحسن خمینی در واكنش به برخی فعالین دوم خردادی گفته است نیت شما از انتخاب من بهعنوان كاندیدای ریاست جمهوری، همان نیتی است كه بنیصدر با معرفی پدرم به عنوان نخستوزیر خود به دنبال آن بود» كذب محض است.
سراجالدین موسوی این سخن را به نقل از سید حسن خمینی در گفتوگو با شهروند امروز بیان كرد. در واقع به باور برخی از اطرافیان بیت امام، انتشار این نوع اخبار جعلی با هدفی خاص، از سوی یك گروه شناخته شده صورت میگیرد تا منزلت و جایگاه خانواده امام را كه كانون الهام و اثربخشی برای همه گروههای سیاسی و اجتماعی و متدینین است خدشهدار كنند و با از بین بردن قبح كار، فضا را برای محدود كردن تلاش سیاسی حجهالاسلام سیدحسن خمینی فراهم كنند.
این اولینبار نیست كه به سیدحسن خمینی پیشنهاد میشود كه در انتخابات نامزد شود و فعالیتهای سیاسی – اجرایی خود را آغاز كند. پیش از این نیز جمعی از نیروهای حوزوی و سیاسی به دیدار ایشان رفتند و از او خواستند تا در انتخابات مجلس خبرگان كاندیدا شود. در آن مقطع نیز او این پیشنهاد را نپذیرفت و ترجیح داد تا از دایره انتخابات خبرگان به دلایل شخصی دور بماند.
با این حال اگرچه او خود را از ماجرای انتخابات دور نگه میدارد اما این موضوع به آن معنا نیست كه وی بیتوجه به تحولات و فضای سیاسی كشور است. از جمله آنكه پس از رد صلاحیتهای گستردهای كه در انتخابات مجلس هشتم توسط هیات اجرایی وزارت كشور از یك سو و هیاتهای نظارت شورای نگهبان از دیگر سو رخ داد، و باعث شد حتی افرادی مانند علی اشراقی نوه دیگر امام، و برخی چهرههای واجد صلاحیت، نتوانند در رقابتهای انتخاباتی شركت كنند، حسن خمینی به این موضوع واكنش نشان داد و از چنین شیوه ای انتقاد كرد و این نوع رفتار را دور از اهداف و آرمانهای انقلاب و امام دانست.
به هر صورت، اكنون سیدحسن خمینی رسماً بنابر دلایل ذكر شده، عدم تمایل خود را از شركت در انتخابات اعلام كرده است، امّا نیروهای تندرویی كه نگران نقشآفرینی او در تحولات سیاسی ـ اجتماعی آتی كشور هستند و واقف به ظرفیت بالقوه او میباشند، تحركات خود را علیه یادگار دوم امام آغاز كردهاند تا با جعل و تحریف سخنان امام، او را به حاشیه برانند و كفایت و قابلیت او را نایده بگیرند، اگرچه این ترفند نخنماست و نمیتواند مانع اثربخشی او در بین نیروهای موثر انقلاب باشد.
استدلال آنها بر این نكته استوار بود كه با اعلام نامزدی سیدحسن خمینی اولا امیدی فراوان در جناح اصلاحطلب آفریده میشود، ثانیا دوگانه خاتمی – كروبی پایان مییابد، چرا كه با كاندیداتوری نواده امام، آن دو نه تنها وارد عرصه رقابت های انتخاباتی نخواهندشد بلكه مشتركا حمایتهای گستردهای را از او بهعمل میآورند و تصویر عمل سیاسی و دفاع از آرمانهای امام را در سیمای جوان و هوشمند او به ترسیم میكشند و البته بدین ترتیب اختلافات هواداران هر دو گروه نیز پایان مییابد. اصلاحطلبان البته، نكتهای دیگر را نیز مدنظر داشتند.
به باور آنها حضور سیدحسن خمینی در انتخابات، نه تنها باعث وحدت اصلاحطلبان میشود، بلكه به سردرگمی در جناح راست نیز پایان میدهد و اصولگرایان اصیل و بخش وسیعی از متدینین آرای خود را به سبد نوه امام خواهند ریخت. این تحلیل البته بیراه نبود زیرا حجهالاسلام سیدحسنآقا خمینی در طول این سالها با تعریفی كه از جایگاه خود ارایه كرده است، به تاسی از امام و پدر فقیدش نهتنها با سران جناح چپ، بلكه با اصولگرایان نیز حشر و نشر دارد و دایره ارتباطات او از حد و حدود جناحی خارج و بخش وسیعی از نیروهای سیاسی– اجتماعی و حتی فرهنگی را شامل میشود.
بدینترتیب، به باور آن گروه از سران اصلاح طلب، نهتنها با حضور سیدحسن خمینی وحدت ملی محقق میشد، بلكه او به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، آرای بسیاری را آن خود میكرد. امّا سیدحسن خمینی بهرغم این توجهات و تاكیدات، با حضور خود در انتخابات مخالفت كرد.
توضیحات و تاكیدات سران اصلاحطلب البته مشتمل بر نكات دیگری نیز بود اما دلایلی كه فرزند ارشد سیداحمد خمینی، برای اصلاح طلبان بیان كرد، آنها را مجاب نمود تا این موضوع را از دستور كار خود خارج كنند و به گزینه های دیگری بیندیشند. استدلال اول سیدحسن خمینی، ضرورت پافشاری بر صیانت و حفظ حرمت آرمانهای امام و خانواده معظم له بود كه او در این عرصه عهدهدار و پاسدار و مرزبان آنست. وی تاكید داشت كه حضور او در انتخابات، ممكن است دستمایه برخی غرض ورزیها و هتاكیها با هدف خدشه دار كردن بیت معظم امام، شود.
اگرچه او به ذكر مصادیق نپرداخت امّا فراموششدنی نیست كه سال گذشته، به بهانه سخنان حجهالاسلام سیدحسن خمینی درباب منع ورود نظامیان به عرصه سیاست و یادآوری سخنان تنبهآمیز امام در این خصوص، یك سایت اینترنتی كه به هواداری از دولت نهم مطالب خود را منتشر میكرد، هتاكی به ایشان و خانواده امام را آغاز كرد تا فتح بابی در این موضوع شود امّا واكنش گسترده نیروهای انقلاب و طرد این افراد از سوی چهرههای شاخص دولت نهم، فضا را برای كسانی كه چنین اندیشهای در سر داشتند، مسدود كرد. با این حال گویی این نوع هتاكی از خاطره طرفداران امام فراموششدنی نیست و نگراناند كه مبادا عده ای كه هویت و استقلالی از خود ندارند، بازیچه برخی از نیروهای پشت پرده قرار بگیرند.
استدلال دوم ایشان امّا جنبه شخصی داشت. او به جوانی خود و فرصتهای پیشرو اشاره كرد و از استدلالات او استنباط میشد كه اگر قرار است روزی پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری بگذارد، ترجیح می دهد این اتفاق در سال های دیگر رخ دهد. چرا كه هرچند او برومند و رشید است اما همچنان این فرصت را در آتیه در اختیار دارد.
سید حسن خمینی اكنون در حال تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم است. او از ابتدای طلبگی ، سكونت در این شهر را آغاز كرده و تنها در روزهای آخر هفته كه درس حوزه تعطیل است، به تهران می آید و حدودا دو روز را به نشستها و تعلقات سیاسی خود و همچنین رسیدگی به مسائل بیت و دفتر امام میگذراند. ضمن آن كه در این مدت از فرصتهای بهوجود آمده برای مطالعات جانبی استفاده میكند و از قرار معلوم علاقمند تاریخ معاصر نیز هست و این موضوع را به صورت جدی پیگیری میكند.
با این حال اگر استدلال دوم او جنبه شخصی داشت، امّا استدلال سوم را بر پایه یك موضوع عمومی و مهم بنا كرد. سید حسن خمینی ازجمله شخصیتهای باكفایت و موثری است كه در بین تمام نیروهای سیاسی از جایگاه ویژهای برخوردار است. به همین علت از چپترین تا راستترین نیروهای انقلاب به دیدار او میروند، با وی مشورت كرده و از نظریات وی استفاده میكنند.
این جایگاه، در كنار پرچمداری و صیانت از آرا، نظرات و مواضع امام باعث شده است تا وی بتواند از نقشی كه در این سالها، خصوصاً پس از فوت پدر خود، سیداحمد آقاخمینی، یافته جهت حفظ وحدت تمام نیروهای طرفدار امام و سرمایه های معنوی كشور استفاده كند. دایره ارتباطات او البته محدود به سیاستمداران نیست. بسیاری از اعضای جامعه فرهنگی و همچنین ورزشكاران به نام كشور با او نشست و برخاست دارند.
به همین دلیل است كه از یك سو سران حزب مشاركت و رهبران حزب راستگرای موتلفه با او مینشینند و از دیگر سو ورزشكارانی مانند علی دایی و حسین رضا زاده و هادی ساعی، او را رازدار خود میدانند و بعضاً گلایههای خود را از این و آن به نزد او میبرند. باتوجه به این وضعیت، بیراه نیست كه او میخواهد همچنان ایفاگر نقش تعدیل كننده باشد تا بتواند وحدت را میان نیروهای انقلاب جاری و ساری كند. امری كه البته خوشایند عده ای نیست و درصدد هستند با تمسك به برخی عبارات، این چهره را در هالهای از ابهام و عزلت سیاسی نگه دارند و اجازه ندهند نشاط سیاسی خود را ابراز كند.
شاید به همین دلیل است كه برخی از سایتهای تندرو، كه گوشهچشمی نیز به حمایت دولت دارند، مدعی میشوند كه “امام، خانواده خود را از فعالیتهای اجرایی منع كرده است.” در حالیكه بهگفته اعضای بیت امام، چنین توصیهای مطلقا وجود نداشته و ابراز آن از سوی این سایتها و برخی گروهها با غرضورزی و اهداف سیاسی همراه است. آیتاللهمحمد موسویبجنوردی، كه نسبت سببی نیز با سیدحسن آقاخمینی دارد، در این باره یادآور شده است كه «اولاً خدمت به نظام اسلامی بر همه مسلمانان واجب است و این یك اصل كلی است و تخصیص بردار نیست.
ثانیاً در هیچ دورهای، از امام عظیمالشأن مطلبی دال بر مخالفت با حضور نزدیكانشان در امور سیاسی شنیده نشده است و حتی دختر مكرمه ایشان در زمان حیات امامخمینی(ره) اولین حزب سیاسی رسمی جمهوری اسلامی را تاسیس نمود. ثالثاً اینجانب كه به لطف خداوند معادل بیش از 14 سال هر روز در نجفاشرف در درس امام حاضر بودهام و همواره با فرزندان آن امام راحل بیبدیل رفاقت نزدیك داشتم علیالقاعده بهتر از هركسی میدانم كه چنین نكاتی از اساس دروغ بوده و برای هدفی زودگذر طراحی شده است.
امام هیچگاه نه به صراحت و نه به طور غیرصریح نزدیكان خود را از ورود به سیاست و كار اجرایی منع نكردهاند و حتی در وصیتی كه خطاب به یادگار خویش مرقوم داشتهاند ایشان را ترغیب كردهاند كه در صورت نیاز، عافیتطلبی نكرده و به كمك جمهوری اسلامی برخیزد.»
بدینترتیب، بیان این جملات از یك سو و تاكیدات سیدسراجالدین موسوی از مسوولان دفتر امام، مبنی بر این كه حجهالاسلام سیدحسن خمینی اخیراً هیچ مصاحبهای با خبرگزاری و سایت مدعی نداشته و آنچه به نقل از ایشان منتشر شده كه «سیدحسن خمینی در واكنش به برخی فعالین دوم خردادی گفته است نیت شما از انتخاب من بهعنوان كاندیدای ریاست جمهوری، همان نیتی است كه بنیصدر با معرفی پدرم به عنوان نخستوزیر خود به دنبال آن بود» كذب محض است.
سراجالدین موسوی این سخن را به نقل از سید حسن خمینی در گفتوگو با شهروند امروز بیان كرد. در واقع به باور برخی از اطرافیان بیت امام، انتشار این نوع اخبار جعلی با هدفی خاص، از سوی یك گروه شناخته شده صورت میگیرد تا منزلت و جایگاه خانواده امام را كه كانون الهام و اثربخشی برای همه گروههای سیاسی و اجتماعی و متدینین است خدشهدار كنند و با از بین بردن قبح كار، فضا را برای محدود كردن تلاش سیاسی حجهالاسلام سیدحسن خمینی فراهم كنند.
این اولینبار نیست كه به سیدحسن خمینی پیشنهاد میشود كه در انتخابات نامزد شود و فعالیتهای سیاسی – اجرایی خود را آغاز كند. پیش از این نیز جمعی از نیروهای حوزوی و سیاسی به دیدار ایشان رفتند و از او خواستند تا در انتخابات مجلس خبرگان كاندیدا شود. در آن مقطع نیز او این پیشنهاد را نپذیرفت و ترجیح داد تا از دایره انتخابات خبرگان به دلایل شخصی دور بماند.
با این حال اگرچه او خود را از ماجرای انتخابات دور نگه میدارد اما این موضوع به آن معنا نیست كه وی بیتوجه به تحولات و فضای سیاسی كشور است. از جمله آنكه پس از رد صلاحیتهای گستردهای كه در انتخابات مجلس هشتم توسط هیات اجرایی وزارت كشور از یك سو و هیاتهای نظارت شورای نگهبان از دیگر سو رخ داد، و باعث شد حتی افرادی مانند علی اشراقی نوه دیگر امام، و برخی چهرههای واجد صلاحیت، نتوانند در رقابتهای انتخاباتی شركت كنند، حسن خمینی به این موضوع واكنش نشان داد و از چنین شیوه ای انتقاد كرد و این نوع رفتار را دور از اهداف و آرمانهای انقلاب و امام دانست.
به هر صورت، اكنون سیدحسن خمینی رسماً بنابر دلایل ذكر شده، عدم تمایل خود را از شركت در انتخابات اعلام كرده است، امّا نیروهای تندرویی كه نگران نقشآفرینی او در تحولات سیاسی ـ اجتماعی آتی كشور هستند و واقف به ظرفیت بالقوه او میباشند، تحركات خود را علیه یادگار دوم امام آغاز كردهاند تا با جعل و تحریف سخنان امام، او را به حاشیه برانند و كفایت و قابلیت او را نایده بگیرند، اگرچه این ترفند نخنماست و نمیتواند مانع اثربخشی او در بین نیروهای موثر انقلاب باشد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر