چشم انداز ایران - شماره 67 ارديبهشت و خرداد 1390
نخستین شخصیت مشهور ایرانی که در سال نو خورشیدی درگذشت، آیتالله شیخ محمد صادقی تهرانی، فقیه و مفسر دگراندیش شیعه بود که در نخستین روز فروردین در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته قلبی در شهر قم از دنیا رفت.
آیتالله صادقی تهرانی كه فرزند شیخ رضا لسانالمحققین اصفهانی از علمای تهران بود، تحصیلات حوزوی را در زادگاهش آغاز کرد و نزد میرزا محمدعلی شاه آبادی، از استادان بزرگ فلسفه و حکمت تحصیل کرد و به گفته خودش تا پایان عمر تحتتأثیر او بود. سپس در حوزه علمیه قم فقه و اصول را نزد آیتالله بروجردی و فلسفه و حکمت را نزد علامه طباطبايی تحصیل کرد، همزمان در رفتوآمدهایش به تهران در درسهای فلسفی میرزا مهدی و میرزا احمد آشتیانی نیز شرکت میكرد.با بازگشت به تهران، از نخستین روحانیانی بود که برای تحصیل به دانشگاه هم رفت و از دانشگاه تهران دکترای معارف اسلامی گرفت. ايشان کتابی به نام «آفریدگار و آفریده» در مورد فلسفه اسلامی بر مبنای قرآن و سنت نوشت و این کتاب را برای دانشجویان تدريس ميكرد.
آیتالله صادقی تهرانی بسیاری از نظرات فلاسفه اسلامی را قبول نداشت و با دیدگاه خاص و متفاوتش، برخی از ارکان اولیهای را که در کتابهای فلسفی در حوزههای علمیه تدریس میشد، خلاف برداشتهاى درست عقلى و قرآنى میدانست.
نگرشش به قرآن، به گفته خودش، در کل علوم اسلامی باعث اختلاف وسیعی میان او و دیگر علمای شیعه و سنی میشد. ايشان مبنای اختلافش با بسیاری از نظرات مشهور علمای شیعه و سنی را «آزاد اندیشى و تدبر بدون پیش فرض» خودش در قرآن عنوان میکرد و میگفت: «بسیار شده که با علماى بزرگ گفتوگو کردهام و حتى یکبار هم محکوم نشدهام.»
درحاليكه در آموزشهاي رايج حوزههاي علميه، منطق ارسطو كليد فهم قرآن و همهچيز ميدانند، آيتالله صادقي نقد بنيادين به اين منطق داشت و ميگفت نقد من همان نقدهايي است كه مرحوم شيخ محمود حلبي به منطق ارسطو داشته است كه در اختيار كتابخانه امام رضا در مشهد قرار گرفت. در فعالیتهای مذهبیاش بهعنوان یک روحانی هم شیوه متفاوتی با دیگر روحانیان و سخنوران مذهبی داشت و بیشتر به دنبال نوآوری و مخاطب قرار دادن دانشجویان بود.
آيتالله صادقي در سخنرانیهایش به انتقاد از حکومت میپرداخت و سرانجام، سخنرانی تندی که علیه محمدرضا شاه در سالگرد درگذشت آیتالله بروجردی (۱۳۴۱ خورشیدی) در مسجد اعظم قم ایراد کرد، باعث شد که تحت تعقیب قرار بگیرد و به عربستانسعودی مهاجرت كند، خودش در سالهای پس از انقلاب درباره این سخنرانی گفته بود: «هر آنچه امروزه شما جرأت میکنید درباره شاه بگویید من آن موقع در آن فضای بسته و خفقان روی آن منبر گفتم.»
در مکه افزون بر تبلیغ علیه حکومت ایران میان حجاج، به مناظره با علمای وهابی و تبلیغ مذهب شیعه پرداخت و به گفته خودش، حدود یکصد خانوار سنی مذهب در شهر مکه بر اثر تبلیغات و استدلالهای او به مذهب شیعه گرویدند. فعالیتهای سیاسی آیتالله صادقی تهرانی در مکه به بازداشت و اخراجش به عراق انجامید، در عراق هم در کنار تدریس در حوزه علمیه نجف، به فعالیت علیه حکومت شاهنشاهی در ایران ادامه داد تا اینکه سرانجام با اخراج گسترده ایرانیان از عراق که پس از درگذشت آیتالله حکیم، مرجع بزرگ وقت شیعیان در سال ۱۳۴۹ آغاز شد، به بیروت عزيمت كرد.
آن زمان در لبنان، دو گروه از ایرانیان مخالف حکومت حضور و فعالیت داشتند: گروهی که گرد امام موسی صدر جمع شده بودند و گروهی که با جنبش فلسطینی فتح و یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین همراه بودند، این گروه از ایرانیان علاوه بر اسلامگرایان، برخی از اعضای سازمانهای چریکی چپ ایرانی را هم در بر میگرفت.
آیتالله صادقی تهرانی، مستقل و متفاوت از هر دو گروه فعالیت میکرد؛ درحالیکه امام موسیصدر برای ایجاد همبستگی میان پیروان ادیان میکوشید و از دامنزدن به مسائل مورد اختلاف آنان پرهیز میکرد، آیتالله صادقی تهرانی سر بحث و مناظره داشت: «به مباحثه و مناظره با علماى سنى، مسیحى، یهودى و دروزى پرداخته، با ماركسيستها هم بحث مىكردم و آنان یا سکوت مىکردند یا محکوم استدلالات قرآنى مىشدند.»
جنگ داخلی در لبنان بار دیگر آیتالله صادقی تهرانی را به هجرت واداشت، او دوباره به عربستانسعودی رفت و فعالیت سیاسی و مذهبی را در مکه و مدینه پی گرفت که باز هم به بازداشت و خروجش از این کشور انجامید. این بار پس از بازگشت به بیروت برای دیدار با آیتالله خمینی راهی فرانسه شد و سپس به لبنان مراجعت کرد تا اینکه با پیروزی انقلاب در ایران، پس از شانزدهسال دوری از میهن، به کشورش بازگشت.
فعالیت آیتالله صادقی تهرانی پس از انقلاب با برپایی نمازجمعه در تهران و شهرستانها آغاز شد. او خود، فعالیتهایش را اینگونه توصیف کرده است: «سرآمدش نمازجمعهاى بود که در پارک ملت مشهد مقدس در حضور حدود نیم میلیون نفر نمازگزار انجام شد، از تانک بهعنوان منبر نمازجمعه و از تیربار ضدهوايى بهعنوان سلاح و از لباس کفن کامل استفاده کردم، در همین نخستین نمازجمعه مشهد، مردم طومارى طولانى را تهیه کردند که صدها هزار امضا داشت و با اکثریت امضاها خواستار انتصاب رسمى اینجانب به امامت جمعه مشهد مقدس شدند و سپس طومار را به دفتر امام ارسال کردند ولى به دست ایشان نرسید.»
در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران هم نمازجمعه برگزار کرد تا اینکه آیتالله خمینی، سید محمود طالقانی را به امامت جمعه تهران منصوب کرد.
آیتالله صادقی تهرانی سپس در قم به برپایی نمازجمعه پرداخت تا آنکه از این کار هم کناره گرفت و تا آخر عمر بهجز تدریس و تألیف و تحقیق به فعاليت ديگري نپرداخت.
آیتالله صادقی تهرانی نظراتی کاملاً متفاوت با دیگر فقها ابراز میکرد؛ ازجمله اینکه زنان علاوه بر اموال منقول، از اموال غیرمنقول شوهرانشان هم ارث میبرند، نماز را نباید در سفر شکسته خواند و در ماه رمضان باید در سفر هم روزه گرفت، بدن کافران پاک است، مشروبات الکلی اگرچه نوشیدنشان حرام است، اما نجس نیستند، شهادت دادن به ولایت علی (به زبان آوردن عبارت اشهد ان علی ولیالله) در اذان بدعت است و جایز نیست، استعمال دخانیات روزه را باطل نمیکند، قمهزنی و زنجیرزنی حرام است، بازی با شطرنج حتی بدون برد و باخت حرام است، ولی بازی با دیگر آلات مانند پاسور، تخته نرد و... بدون برد و باخت تا به ترک واجب و عمل حرام منجر نشود و ایجاد دشمنی بین طرفین نکند جایز است، سیادت از طرف مادر هم منتقل میشود.
مهمترین اثر او تفسیر سی جلدی قرآن با نام الفرقان به زبان عربی است که در آن هم، شیوهای متفاوت با دیگر مفسران پیمود و میگفت: «در تفسیر کمتر آیهاى است که نکتهاى مغفول یا خطايى مشهود نسبت به آن آیه مبارکه را میان تفاسیر شیعه و سنى متذکر نشده باشیم.»
ايشان میگفت: «خواندن علوم حوزوی، جز آنچه موافق کتاب (قرآن) و سنت قطعیه باشد، حرام است مگر برای ردکردن آنها.»
در استنباط احکام شرع، آیتالله صادقی تهرانی، برخلاف دیدگاه رایج و رسمی، اجماع و عقل را جزو منابع فقه نمیدانست، تنها استدلال بر پایه کتاب (قرآن) و سنت را میپذیرفت و هر نظر فقهی را که مغایر با عقل سلیم، حس، عدل و علم میدانست، رد میکرد و معتقد بود چنین نظراتی دارای پایه قرآنی نیستند.
در مورد مجازات سنگسار، نظر آیت الله صادقی تهرانی این بود که هدف از این مجازات، اعدام و به قتل رساندن فرد زناکار نیست، بلکه تحقیر اوست و جنبه بازدارندگی دارد، بنابراین باید در اجرای آن ریگهایی با اندازه متوسط را به جاهایی از بدن بزنند که موجب قتل نشود و هنگامیکه حالت ظاهری این سنگسار یا ریگسار پدید بیاید و منظور از آن برآورده شود دیگر ادامه دادنش جایز نیست و باید اجرای مجازات را متوقف کرد.
به اعتقاد وی، هیچ مجازات جایگزینی برای سنگسار وجود ندارد، یعنی نمیتوان مرتکب به زنای محصنه را به جای سنگسار اعدام کرد یا مجازات دیگری برایش درنظر گرفت و در عین حال اجرای مجازات سنگسار هم محال است، چرا که حتماً باید چهار مرد عادل شهادت بدهند و تحقق چنین شرطی جزو محالات است.
تندترین انتقادهای آیتالله صادقی تهرانی اواخر تابستان سال گذشته و در واکنش به حمله به مسجد «آتشیهای شیراز» (مسجد قبا) ابراز شد که مسجد محل امامت آیتالله سیدعلیمحمد دستغیب، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان بود.
روحش شاد و يادش گرامي
0 نظرات:
ارسال یک نظر